قاصدکی دور از خانه

حرف هایی از جنس بی کسی

قاصدکی دور از خانه

حرف هایی از جنس بی کسی

34.

امروز اصلا حال و حوصله ی درس خوندن ندارم.دلم گرفته.زنگ زدم خونه ولی انگار دیگه مامان و بابا هم منو یادشون رفته...

خدا رو شکر زیبای خفته فردا نیستش،میره کشیک.فقط من می مونم و پانی کوچولو که اونم ایشالا بره توی سالن مطالعه که من تنها باشم.

امروز تمام آهنگامو از روی گوشیم پاک کردم،چون احساس کردم داره از خدا دورم می کنه.

یه نمایشگاه زدن توی دانشگاه از طرف مرکز تحقیقات رایانه ای حوزه علمیه اصفهان.خیلی قشنگ بود.در مورد مرگ و برزخ و جهنم و بهشت...

یکی بود اون جا که...

کاش زیبای خفته زودتر بره،گشنمه...