زیبای خفته داره آماده میشه که بره عروسی دوستش...چند ساعت خلاص شدن از دستش خودش خیلیه...اون قدر توی اتاق راه می ره و اون قدر اتاقمون به هم ریخته س که نتونستم اون تو بند بشم.اومدن توی سایت...
نمی دونم مامان اینا کجا رفتن.زنگ زدم بهشون ولی جواب ندادن.حتما دوباره رفتن بیرون و الآن داره کلی بهشون خوش می گذره.من بدبختم که طبق مغمول این جا... چی بگم...؟؟؟
خدا کنه الآن که برم تو اتاق زیبای خفته رفته باشه...
نمی دونم چرا اصلا حوصله ی درس خوندن ندارم.فک نکنم این ترم معدلم خیلی بالا بشه با این وضع درس خوندنم...