قاصدکی دور از خانه

حرف هایی از جنس بی کسی

قاصدکی دور از خانه

حرف هایی از جنس بی کسی

81.

بالاخره نمره های نهایی آناتومی رو وارد کردن...خیالم راحت شد.

سعیده ازم خواست که نمره شو نگاه کنم.زیر 10 گرفته...خیلی براش ناراحت شدم.با این حساب یک سال عقب می افته...

دیشب تا ساعت 1.5 خونه دایی علی بودیم.خوب بود...خوش گذشت... دیروقت بود که خوابیدم

می خواستم صبح حسابی بخوابم...ولی مگه بابا می ذاره؟؟ تلویزیون رو روشن کرده بود.واااای...

بعدش آقای طباطبایی زنگ زد گفت که می خوایم بریم کوره مرغ!!!!!!!!!!!!!!!!! (مث این که یه جای تفریحیه...)شما هم میاین با هم بریم؟؟

حالا قراره تا یکی دو ساعت دیگه بریم کوره مرغ!!!!!اسمش که خیلی با مزه س...بریم ببینیم خودشم مث اسمش بامزه س یا نه...

نظرات 2 + ارسال نظر
مهدی جمعه 27 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 08:18 ب.ظ http://http://abr-e-khakestary.blogsky.com/

انشالا که خودشم مثل اسمش بوده باشه برات..

مهدی چهارشنبه 2 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 11:05 ب.ظ http://http://abr-e-khakestary.blogsky.com/

درک میکنم چه حالی داری..دل کندن از خونه وخونواده سخته..ولی همه ی اینها میگذره...بعدا دلت برای همینروزا تنگ میشه...بخصوص اون هم اتاقی ای که لقب به اون برازندگی براش انتخاب کردی!!!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد