دنیا در عین پیچیدگی چه قدر ساده و مسخره س... و این دو در عین تضاد با هم زیبا و البته پیچیده می شن... گاهی وقتا فکر می کنیم که همه چیز رو در مورد کسی می دونیم اما... در واقع هیچ چیز نمی دونیم.
کاش این قدر در مورد هم قضاوت نمی کردیم...
بالاخره تموم شد.امتحانا رو می گم...
خیلی خوابم می آد.ولی نمی دونم چرا خوابم نمی بره.دارم دیوونه می شم.
امتحان امروز رو خوب دادم.البته فکر کنم. تا ساعت 3 هم که review بودیم.خیلی mp3 همه چی رو گفت.
حالا باید 2 روز توی خوابگاه بیکار بشینم،به خاطر امتحان عملی آناتومی.
خیلی خسته ام...خیلی...
پس فردا امتحان موسکولواسکلتال داریم.ینی مردم از بس آناتومی خوندم.از بس اعصاب و عروق رو خوندم.جالب این جاس که وقتی برمی گردم هیچی یادم نیس.احساس خنگی به آدم دست می ده.
از ساعت 7 رفتم سالن مطالعه و تا الآن یه ریز داشتم درس می خوندم.الآن دیگه دیدم حالم داره بد می شه اومدم بالا تا هم یه چیزی دانلود کنم هم یه گشتی توی نت بزنم.
کاش زودتر پس فردا میومد و می رفت که ما از شر این امتحانا خلاص می شدیم.
چه زندگی مسخره ای داریم ما...آرزو می کنیم که کاش یه ماه دیگه بشه.کاش دو روز دیگه زودتر بیاد.
از گذشتن عمرمون خوشحال می شیم.چون از شر خوابگاه خلاص می شیم...
امروز امتحان ژنتیک داشتیم.امتحان یکی از استادا رو خیلی خوب دادم، یکی رو هم خیلی بد...
نمره های نوروآناتومی و بافت رو هم دادن.خدا رو شکر... بد نشدن...
س. نمره نیاورده بود.خیلی ناراحت شدم.رفت خونشون.
فردا امتحان ژنتیک داریم.بعد از چهار روز... امیدوارم که خوب بشه.این چند روزه خیلی خوندمشون.
امروز تنهام.پانی که رفته خونشون واسه تعطیلات بین دو امتحان!!! چهارشنبه امتحان آناتومی دارن. زیبای خفته هم رفته کشیک... صبح رفتش.کلی هم سر و صدا کرد نذاشت بخوابم.
دیروز خبر رسید که عملی آناتومی شده روز 21 ام.خیلی حالم گرفته شد.باید 2 روز این جا بیکار بگردم.یه روزم که توی راهم.دیگه چیزی تهش نمی مونه.خدا کنه تاریخشو عوض کنن یا حداقل دکترو راضی کنن که چند تا شکل توی امتحانش بده که دیگه نخوایم الکی این جا بمونیم...